تراکتور و مسیر اشتباهی که به موفقیت نمیرسد
حتی بدبینترین هوادار تراکتور هم فکر نمیکرد تیمی که در 7 حضور نخست خود در لیگ نهتنها شکست، بلکه طعم گلخوردن را هم نچشیده بود، به وضعیتی دچار شود که ارمغان آن سکوهای سرد و خالی ورزشگاه بنیان دیزل، قریب به دو ماه حسرت برای شادی پس از برد و کنارهروی سرمربی و مدیرعامل باشگاه باشد اما این نخستین باری نبود که گرگهای سفید در عصر جدید خود با این روند پر از فراز و نشیب پیش میروند.
از زمانی که محمدرضا زنوزی با چند سال تجربه موفق تیمداری در لیگبرتر مالکیت تیم اول تبریز را بر عهده گرفت، تراکتور بارها چرخهای را طی کرد که از بلندپروازی، امیدواری، اختصاص شایعات ماورایی در فضای مجازی و جذب نام دهانپرکن آغاز میشود اما پس از مدت کوتاهی به سقوط و ناامیدیای ختم میشود. تراکتور در فصل گذشته با یان توشاک، محمد تقوی و ژرژ لیکنس 3 مرتبه این چرخه را پیمود تا با داستانی که این فصل با مصطفی دنیزلی سپری کرد چندان بیگانگی نکند.
پس از گذشت یک سال و نیم، هنوز جای خالی یک نگرش ثابت، یک فلسفه، در سطوح مدیریتی و فنی تراکتور حس میشود. تراکتور تنها تیمی بود که لیگ نوزدهم را با بهرهمندی کامل از سهمیه بازیکنان خارجی و مربی خارجی و با چند ملیپوش مطرح آغاز کرد.
با این حال، چهارمین تغییر سرمربی و چهارمین تغییر مدیرعامل در این مجموعه رقمخورد؛ عاملی که نشان میدهد تمول اقتصادی تراکتور که در فوتبال ایران کمنظیر است، برای پیشرفت کافی نیست.
شکی نیست که تراکتور با روی کار آمدن زنوزی تیم دوستداشتنیتری شده؛ حداقل برای اهالی شمال غرب کشور. کم نیستند فوتبالدوستانی که بخواهند موفقیت قرمزهای تبریز را ببینند. نه اینکه طرفدار آن باشند؛ بلکه تراکتور و شهرخودرو را پرچمدارهای باشگاهداری خصوصی (به معنای واقعی آن) میدانند و اعتقاد دارند سعادتمندی این دو باشگاه بخش خصوصی را برای ورود به فوتبال باشگاهی کشور تشویق خواهد کرد.
برخلاف آنچه عدهای در مورد استقلال و پرسپولیس اعتقاد دارند، کسی نیست که بگوید مالک تراکتور دلسوز باشگاهی که برایش خرج میکند، نیست و موفقیت آن را نمیخواهد.
با این حال، کارنامه مالکیت زنوزی در تراکتور پر از نقاط ابهام بوده که باید در کمترین زمان رفع گردند. گرایش به استخدام مربیان 70 ساله که هیچکدام از انگیزه ایجاد تحول در تراکتور جدید برخوردار نبودند با چه تفکری صورت گرفته؟
عدم تعادل تیمی که در دفاع کمبود بازیکن دارد و در فاز هجومی با ترافیک سرسامآور ستارههای گرانقیمت مواجه است حاصل تصمیمگیری چه کسی بوده؟ ستارههای خارجی، بهویژه بریتانیایی که در این مدت به باشگاه پیوستهاند، چرا پس از مدت کوتاهی درخشش به قرارداد خود پشت کرده و بدون هزینه حقوقی میتوانند تبریز را ترککنند؟
تهدید به برگرداندن تیم به مالک سابق، جدای از بهدور بودن از فضای حرفهایگرایی، راهحل خروج از بحران فعلی نیست.
قطعاً محمدرضا زنوزی هنگام تحویل گرفتن این باشگاه پرهوادار از فشارهای احتمالی در مسیر پر پیچوخم خود آگاه بود. با این وجود، بهترین راه برای ایجاد ثباتی که شایسته تیم بزرگ تبریزی است، طراحی ساختار و چارچوبی مناسب با اهداف بلندبالای تیتیهاست؛ نظیر آنچه سپاهان، ذوبآهن و فولاد با بهرهمندی از آن توانستند خود را از بسیاری باشگاههای شهرستانی دیگر متفاوت سازند.